ابتدا یادم نیست، شیر بودم یا ببر؟
ھر کسی می غرید سینه ام بود ستبر
بعدتر گربه شدم، ترس در جان پیچید
ماندم از بی حالی در نواخانه ی جبر
بعدتر موش شدم ،خفته ای در سوراخ!
نگران از سیل و دل پریشان از ابر
موش موجودی شد آزمایشگاھی
پایمال ھمگان -ھم مسلمان ھم گبر!
آزمایش کردند روی من مردن را
سرطانم یا ایدز در سراشیبی قبر!؟
بازھم می گویم؛ ابتدا یادم نیست
انتھایم این است، استعینوا بالصبر...
ناشناس
ابتدا یادم نیست، شیر بودم یا ببر؟
ھر کسی می غرید سینه ام بود ستبر
بعدتر گربه شدم، ترس در جان پیچید
ماندم از بی حالی در نواخانه ی جبر
بعدتر موش شدم ،خفته ای در سوراخ!
نگران از سیل و دل پریشان از ابر
موش موجودی شد آزمایشگاھی
پایمال ھمگان -ھم مسلمان ھم گبر!
آزمایش کردند روی من مردن را
سرطانم یا ایدز در سراشیبی قبر!؟
بازھم می گویم؛ ابتدا یادم نیست
انتھایم این است، استعینوا بالصبر...
ھر کسی می غرید سینه ام بود ستبر
بعدتر گربه شدم، ترس در جان پیچید
ماندم از بی حالی در نواخانه ی جبر
بعدتر موش شدم ،خفته ای در سوراخ!
نگران از سیل و دل پریشان از ابر
موش موجودی شد آزمایشگاھی
پایمال ھمگان -ھم مسلمان ھم گبر!
آزمایش کردند روی من مردن را
سرطانم یا ایدز در سراشیبی قبر!؟
بازھم می گویم؛ ابتدا یادم نیست
انتھایم این است، استعینوا بالصبر...
ناشناس
دیگر اشعار :
نویسنده :